بغض آوردم برایم وا کنی

پرده لاهوت را بالا کنی

چند بیت خواجه را آورده ام

تا که در آوای نی معنا کنی

کاش آه شبلی و منصور را

در یکی از پرده ها اجرا کنی

بی گمان نی را بسوزانی اگر

یادی از تنهائی مولا کنی

در یکی از نغمه هایت گم شده

سعی کن آه مرا پیدا کنی

بغض خود را کوک کردم خوب نیست

این سلوک تازه را تنها کنی

                                       علیرضا دهقانیان

نوشته های دیگران ()

ضربدر یکدگر آخر نشدیم

وسعتی چند برابر نشدیم

پر تردید سترون ماندیم

لحظه رویش باور نشدیم

سرد و سنگین و شکافنده و سخت

تپش قلب کبوتر نشدیم

کینه خشک کویریم انگار

عشق بارید و نمی تر نشدیم

سالها حرف و فقط حرف افسوس

مرد مردانه برادر نشدیم

باز خوبست اگر بد بودیم

پشت سر دست به خنجر نشدیم

                         محمد علی چائوشان

نوشته های دیگران ()

ای دستهایت دستمال مهربانی

تب دارم امشب بی تو از بی همزبانی

دارم به خود میپیچم از تنهائی و درد

مجنون تر از یک بید در باد خزانی

لطفی ندارد بی تو روز و روزگارم

حتی در این عید سعید باستانی

شمعی بیا روشن کن امشب در اتاقم

پروانه ها را هم بیاور میهمانی

بی شک زمستا نی ترینم بی تو ای سبز

باید به گوشم از شکفتن ها بخوانی

کاش این تغزلهای غمگین گفته بودند

دلتنگیم را با زبان بی زبانی

بر چار چوب در نگاهم خیره مانده است

 در انتظار یک ورود ناگهانی

دارد به آتش میکشد پیشانیم را

آیا میائی و تبم را مینشانی

آیا میایی و برای اولین بار

نور و گل امشب در رگانم میدوانی؟!

                                      مسلم فدائی

نوشته های دیگران ()

از آب و نور و زندگی و عشق خالیم

لبریز از ترک شده قلب سفالیم

مثل کویر از عطش آتش گرفته ام

باور کنید تشنه تر از خشکسالیم

در سینه ام نمانده دگر جا برای درد

ای نای آه یکنفس آیا ننالیم

در شهر خود غریب چنانم که سایه ام

یکبار هم نشد که بپرسد چه حالیم

غمگین مشو که بر دل من پا نهاده ای

خاکم عزیز و مستحق پایمالیم

یکروز تا کند کمر کوه صبر را

فقری که سالهاست دهد گوشمالیم

                                         محمد علی چائوشان

نوشته های دیگران ()

چه جانماز پی اعتکاف بردارد

چه ذوالفقار به عزم مصاف بردارد

علی حقیقت روز است و هیچ جایز نیست

که در مقابل شب انعطاف بردارد

دو سوی این کره هریک قلمروی دارند

نشد جدائیشان ائتلاف بردارد

شبیه خواب سحر سطحی است و زود گذر

کسی که دست از این اختلاف بردارد

دوباره مثل علی زاده میشود اما

اگر دومرتبه کعبه شکاف بردارد

اگر که حرمت مولا نبود ممکن بود

خدا زخلق خود امر طواف بردارد

                                     علیرضا دهقانیان

نوشته های دیگران ()

نامت را بر ساحل نوشتم

دریا شست و با خود برد

اینک

دریا با هر خروش...

      - تو را به نام میخواند.

غلامحسین ریاحی

نوشته های دیگران ()